۱۳۹۱ آبان ۲۹, دوشنبه

موضوع انشاء: ماه محرم


بنام خدا

محرم خیلی خوب است، ما محرم را دوست داریم

..
دوستم رضا پوسترهای گلزار و مهناز افشار را از بساطش جمع می‌کند
و آخرین ورژن! پوسترهای علی‌اکبر و حضرت عباس را در بساطش پهن می کند
..
قدرت سامورایی، شب ها در تکیه لخت می‌شود و میانداری می‌کند
[ و روزها مردم را لخت می‌کند و زورگیری]
..
آقای صولتی تا پایان اربعین تمام پاساژش را سیاه می‌کند
[ و تا آخر سال هم مشتری‌ هایش را]
..
گلمکانی صاحب بزرگترین بنگاه ملک و ماشین شهر، يكماه تکیه راه می‌ اندازد
و خودش در روز تاسوعا سر مردم گل می‌مالد..!
[و یازده ماه هم سرشان شیره]
..
جباری رییس شرکت لبنیات شیر تو شیر!
سی شب شیر صلواتی به خلق خدا می‌دهد
[و سیصد و سی و پنج روز هم با اضافه کردن آب, شیرشان را می‌دوشد]
..
حاج منصور مداح بعد از محرم یک خانه جدید میخرد
و در کنار خانواده به خوبی و خوشی زندگی میکند
..
ما هم پاتوقمان را از جلو مدارس دخترانه به دسته‌های عزاداری انتقال میدهم و برایشان اسفند دود میکنیم
..
پس نتیجه میگیریم محرم خـــــیلی خوب است و از مسولین میخواهیم مدتش را طـــــولانی تر کنن...:|

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر