۱۳۹۲ فروردین ۱۲, دوشنبه

"دروغ سیزده"

دروغ! کلمه ای زشت و ناپسند که روزگاری است چون انگلی با زندگی روزمره ی ما عجین شده است. از سردمداران مملکت گرفته تا خودمان، هر روز و در هر شرایطی برای فریب دیگران، برای فرار از اشتباهاتمان، برای توجیه رفتارمان، برای شوخی و خنده و بسیاری موارد دیگر دروغ میگویند و میگوییم ... گویی لازمه ی حیات است و بدون آن کاری از پیش نمی بریم.

مورخ رومی" آمين مارسلين "كه همزمان با ساسانیان میزیست در باره ايرانيان مینویسد: "ايرانيان بهترين جنگجويان جهان هستند ... تقريبا همه بلند و كشيده، رنگ رخسارشان زيتونی يا تيره، نگاهشان تيز و ژرف، ابروانشان کمانی که درمیان پيشانی به هم می پيوندد و موهايشان بلند و فردار است. بينهايت [با بیگانگان] محتاط و [بآنان] سو ظن دارند، بگونه ای که زمانیکه از كشور خود دور و در خاك دشمن هستند، از ترس مسموم شدن حتا از ميوه درختان هم نميخورند!" وی میافزاید: "ایرانیان بدین باورند که بیگانگان همه دروغگو، دورو، فریب و پُرنیرنگ، پیمان شکن و به هیچ چیزی پایبند نیستند!"

ولی ۱۶۰۰ سال دیرتر، "دو گوبینو" در سده ۱۹ که سفیر فرانسه در ایران بود در باره ایرانیان در کتاب خود مینویسد: "زندگانی مردم اين کشور سرتا پا از يك رشته دسیسه و يك سلسله پشت هم اندازیهاست! اندیشه و روان هر ايرانی تنها متوجه اين است كه كاری را كه وظيفه اوست انجام ندهد. ارباب روزی گماشته خود را نمیدهد و نوكرها تا بتوانند ارباب خود را سركيسه ميكنند. دولت حقوق ناچيزی به کارگزاران خود ميدهد وکارگزاران هم همگی تلاش و کوششان در راه دزديدن و اختلاس است. از بالا گرفته تا پائين در تمام سطوح و طبقات اين ملت جز نیرنگ و كلاه برداری چیز دیگری نیست! ... از بين بيست نفر ايرانی كه همه ادعای درستی و خداپرستی میکنند و جانماز آب ميكشند، يكنفر شان راست و درست نيست و جای شگفتیست كه چگونه افراد ملتی بدين درجه گرفتار بلای دو روئی و نفاق و فریب باشند، و هیچکدام یکدیگر را باور نمیکنند.

جالب اینجاست که گویی به این مرحله نیز نمیخواهیم بسنده کنیم و به تازگی سنتی به نام "دروغ سیزده" ابداع کرده ایم و با جدیت تمام به شایعه پراکنی، دروغگویی، جعل خبر و ... میپردازیم. حجم اخبار کذب از ورزشی و فرهنگی گرفته تا سیاسی و اجتماعی چنان بالا میرود که گاهی تشخیص آنها از اخبار واقعی دشوار میشود.

این تقلید ناشیانه از دروغ روز اول آوریل است که در برخی از کشورها با گفتن دروغ‌هایی به شوخی گرامی داشته میشود و ریشه در رویدادی تاریخی دارد. حتی در بسیاری ازین کشورها دروغگویی به هیچ وجه رواج ندارد و عمل بسیار زشت و نابخشودنیست!

سوال اینجاست که ما با داشتن تمدنی چنین غنی و آداب و رسوم زیبا در ایام نوروز و شادی، چرا باید به چنین کار نکوهیده ای دست بزنیم؟
چه کمبود و مشکلی در ما وجود دارد؟ آیا به مقدار کافی دروغ نمیگوییم یا نمی شنویم؟ و یا تنها راه شادی کردن و شوخی کردن را دروغ میدانیم؟ فرزندانمان از ما چه خواهند آموخت؟



------------
تصویر متعلق به جشن دروغ آوریل در زمان جنگ داخلی آمریکا می باشد.